برادرم اومده میگه : روزه ای ؟ از بیرون اومدم خونه دیدم خواهرم پشت سیستم نشسته داره بازی می کنه بابا و مامانم با هم قهر بودن ، بردمشون سینما تا به این بهونه آشتی شون بدم. توی کافی شاپ سینما نشستیم همونجا آشتی کردن . حالا میگم پا شین بریم فیلم ببینیم . سر اینکه کدوم سالن بریم و چه فیلمی ببینیم با هم دعواشون شد ، برگشتیم خونه فامیلمون زنگ زده میگه میخوام برنامه ورد و پاور پوینت رو نصب کنم ، کدوم دکمه رو بزنم ! سره سفره نشستم دارم با اشتها غذامو کوفت میکنم ! سر شب لپتاپ رو خاموش کردم رفتم نشستم تو پذیرایی در جوار خانواده مامانم به داداشم گفت برو خیارو گوجه و بادمجون بگیر . به بابام میگم میخوام برم سمت گیاهخواری ! نظرت چیه ؟! وقت خواب : گودزیلای خونمون برداشته تو چایی پدرم نمک ریخته مامان خانوم : مهسااااااا .... مهسااا .. کجایی ؟ بدو ..بدو. بیا پایین ... مهساااا .. ساعت 8 صبح تو خيابون بودم كه يك خانوم بسيار زيبا با ارايشي غليظ توجهمو جلب كرد! مروز داداشم از اتاقش اومد بيرون و پرسيد ده درصد پونصد چنده؟منم گفتم:پنجاه!براي چي؟اونم خيلي شيك و مجلسي جواب داد :اخه اينجارو گير كرده بودم! دیشب یـه مهمـون داشتیـم که خیلی باهاشون رو در بایستی داریم ... دامادٍ مام رفته ماموریت مامانم خواهرمم دعوت کرده بود که شب تنها نباشن! |
| |
[ ???? ???? : ???? ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |